اعرابگذاری قرآنعلوم و فنون مربوط به قرآن کریم بسیار فراوان است و هر کدام از آنها پیرامون یکی از مسائل مربوط به قرآن سخن میگوید، من جمله مباحث مربوط به ظاهر قرآن مانند رسم الخط قرآن، نقطه گذاری قرآن و ... . یکی از این مباحث بحث اعراب گذاری قرآن است. ۱ - تاریخچهدر ابتدا خط قرآن، هیچ گونه علامتی نداشت، علت آن عدم وجود علایم در دو خط سریانی و نبطی بود که خط کوفی و نسخ، از آن دو منشعب شده بودند، همین امر باعث بروز اختلاف قرائت در میان مسلمانان گردید به عنوان مثال کلمهای مثل «تَتلوا» ممکن بود به صورتهای مختلف نظیر «یتلوا» «تتلوا» و «نبلوا» خوانده شود. عرب با ذوق فطری خود و با اتکاء به حافظه قوی، نخست آیات قرآن را، گرچه علایقی نداشتند به طور صحیح قرائت مینمود، اما بعد از فتوحات که قلمرو و حکومت اسلامی گسترش پیدا کرد و قدرت اسلام به دو امپراطوری ایران و روم کشیده شد و بسیاری از غیر عرب زبانان به اسلام رو آوردند، زبان عربی در اثر اختلاط با زبانهای دیگر خلوص و فصاحت خویش را از دست داد به گونهای که دیگر، ذوق فطری و خالص عربی، که آنها را از هر گونه حرکت و اعرابی، بینیاز میساخت وجود نداشت. [۱]
.درسنامه علوم قرآنی، حسین جوان آراسته، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، سال ۱۳۷۸، ص ۲۱۷.
۲ - اولین اعراب گذارعموماً این اقدام را برای اولین بار به «ابوالاسود دوئلی» نسبت دادهاند او شاعر و تابعی مشهور است که بیشتر از او به عنوان صحابی امام علی (ع) و واضع علم نحو نام بردهاند. او خواست کتابی به وجود آورد تا کجیهای مردم را درست نماید، ابوالاسود گفت بهتر است از اعراب قرآن شروع کنم، یک نفر را خواست و قرآنی به او داد و رنگی برخلاف رنگ متن انتخاب کرد، به آن کسی که قرآن در دست داشت گفت هرگاه دهانم را باز کردم نقطهای بالای آن حرف بگذار و اگر دهانم را پائین آوردم نقطهای را زیر حرف بگذار و اگر دهانم را جمع کردم نقطه را در جلو حرف بگذار، اگر یکی از این حرکات را با غنه و تنوین ادا کردم دو نقطه بگذار این چنین کرد تا مصحف به پایان رسید. [۲]
. علوم قرآن و فهرست منابع، دکتر سید عبدالوهاب طالقانی، انتشارات دارالقرآن الکریم، چاپ اول، سال ۱۳۶۱، ج ۱، ص ۲۰۷.
۳ - اعجام قرآنواژه «عجمه» در لغت عرب به معنای ابهام و گنگ است به همین جهت عرب لغت غیر فصیح را «اعجم» تعبیر میکند و اعجام به معنای رفع ابهام از چیز مبهم است. گفتیم مشکل فقدان علایم اعرابی قرآن به دست ابوالاسود حل گردید ولی هنوز یک مشکل مهم دیگر باقی بود و آن عدم تشخیص حروف معجمه (نقطهدار) از مهمله (حروف بینقطه) به خاطر عدم نشانهگذاری در رسم الخط آن روز بود. مثل حروف مشابه با هم مانند ب – ت – ث و یا د- ذ. دانشمندان علوم قرآنی نوشتهاند که عبدالملک حجاج بن یوسف ثقفی در زمان خلافت زمانی که فرماندار عراق بود، از نویسندگان خواست که برای حروف متشابه نشانههایی وضع کنند. «یحیی بن یعمر عدوانی» قاضی خراسان و «نضربن عاصم لیثی» که هر دو از شاگردان «ابوالاسود» بودند در ادامه کار استاد خود به اعجام و نقطهگذاری حروف متشابه قرآن دست زدند. اعرابگذاری ابوالاسود که به صورت نقطهگذاری بود پس از چندی توسط «خلیل بن احمد خواهیدی» (م ۱۷۵ق) انجام شد و فتحه و کسره و ضمه و نیز تنوین به نشانههایی از حروف کوچک ـَــــِـ ُ و ــًــــٍـ تبدیل شدند. [۳]
. درسنامه علوم قرآنی، حسین جوان آراسته، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، سال ۱۳۷۸، ص ۳۲۱.
۴ - سهم ایرانیانجالب توجه است که ایرانیان نیز در نهضت آسانتر ساختن قرائت قرآن سهم به سزایی داشتهاند از قدمای سرشناس میتوان نام «یزید فارسی» و به دنبال آن از «خلیل بن احمد» دانشمند بصری که اصالتاً ایرانی است نام برد و ضبط حرکات و کلمات به این روش امروزی یادگار اوست. [۴]
. تاریخ قرآن، دکتر محمود رامیار، انتشارات سپهد تهران، چاپ دوم، سال ۱۳۶۲، ص ۳۷.
۵ - پانویس
۶ - منبعسایت پژوهه ردههای این صفحه : اعراب گذاری قرآن | قرآن شناسی
|